نتایج جستجوی عبارت «حسین نصیرپور دبستان امیرکبیر دبیرستان امام خمینی مسجد قبا خراسان دکتر چمران 7/5/1360» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
زندگینامه آزاده و جانباز عباس میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عباس میرشکاری فرزند یدالله، در سال 1347 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان هجرت‌ با موفقیت گذراند. پس از پایان دوره ابتدایی بعلت مشغله کاری و مشکلات زندگی ترک تحصیل کرد و به پدر خود در امر کشاورزی کمک می‌نمود. وی برای تأمین معیشت زندگی، بسیاری از روزها نیز به کارگری می‌پرداخت. در هجدهم تیرماه سال 1366 جهت انجام خدمت مقدس سربازی به جبهه اعزام شد. پس از گذشت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علیرضا اثنی عشری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
قلم را توان نوشتن از آن یار سفرکرده که به جانباز کربلا اقتدا کرد و سر و دست‌وپا را درراه لقای دوست هدیه نمود و خود بر تارک تاریخ جاودانه ماند، نیست. علیرضا، آن جانباز و شهید عرصه‌های نبرد حق علیه باطل، ۱۳۴۵/۹/۱ در روستای مشکانِ نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی اولین الفبای زندگی را مشق کرد و درصحنه حیات با آئین ناب محمد (ص) جان را جلا بخشید. در سن ۶ سالگی روانه مدرسه شد و در دبستان...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید محمد علی هاتفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد محمد علي هاتفي »
سال ۱۶/۸/۱۳۴۶ طلوع خورشید وجود محمدعلی در فضای پاییزی روستای مشکان نی‌ریز، بهاری دیگر را به ارمغان آورد. خندان و شادمان دوران زیبای کودکی را در طبیعت باصفای روستا سپری کرد. اولین گام‌های فراگیری دانش را به‌سوی دبستان شهید آیت مشکان برداشت و با دریافت مدرک پایان ابتدایی از ادامه تحصیل منصرف شد. سپس آستین همت را بالا زده و در شغل کارگری به تأمین نیازمندی خانواده مشغول شد. محمدعلی فردی باایمان، متقی و مؤمن بود. با پدر و مادر...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید غلامحسین آربز افغانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در اولین روز از دی‌ماه سال ۱۳۴۳، وقتی سرمای شدید زمستان، تن‌ها را می‌لرزاند، خورشید وجود غلامحسین در روستای چاه‌سوارآغا، گرمابخش خانواده‌ای متدین شد. کودک نورسیده را با شیره جان پروردند و با الهام از مکتب نورانی اسلام تربیت او را آغاز کردند. برای اندوختن معرفت راهی دبستان شهدای چاه‌سوارآغا شد و با موفقیت دوره ابتدایی را پشت سر گذاشت. احترام به پدر و مادر را در کنار خوش‌روی و مهربانی درنهایت توجه رعایت می‌کرد. به انجام فرایض...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حیدر دوستی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حیدر، بهمن‌ماه سال ۱۳۴۶ وقتی به دنیای خاکی پا نهاد، با گریه‌های خود شادمانی و لبخند را بر لب‌های خانواده نشاند و روزی که با لبخند زیبا بر روی لبش از خانواده جدا می‌شد، همه آن‌ها در فراقش گریستند. خانواده متدین او در روستای مشکان با تلاش فراوان به تربیت وی همت گماشتند و برای آموختن فنون زندگی او را راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) کردند. حیدر،‌ پس از چهار سال درس خواندن تحصیل را رها کرد...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید علیرضا حائم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
سر را به خدا سپرده بود و با قامتی چون کوه، استوار در مقابل پلیدی و پلید پروران ایستاده بود. آرزوی نوشیدن یک جرعه میناب از دست ساقی حق داشت که دوست پذیرایش شد و برخوان نعمت خود او را نشاند. او که در روز ۲۰ خردادماه سال ۱۳۴۴ در یک خانواده متدین و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. وقتی روی ماهش را دیدند، لبخند بر لب‌های پدر و مادر نشست و با سپاس از...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید اسماعیل سیارسامانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
مرغان صحرایی و بلبلان باغ و چمن، شکفتن غنچه‌های بهاری را با آواز دل‌نشین خود جشن گرفته و وزش نسیم بهاری، لاله‌های سرخ را در کنار شقایق‌های زیبا به رقص واداشته بود. عطر گل‌های محمدی با رایحه دل‌انگیز یاس‌های سفید روح و جان را نوازش می‌داد. در گوشه‌ای از شهرستان نی‌ریز، و در میان خانه‌ای باصفا، خانواده‌ای مذهبی و متدین، چشم‌انتظار شکفتن غنچه زیبای اسماعیل بودند. ۱۳۴۲/۱/۱۰ بود که شکوفا شد. با باغبانی پدر و مادر مهربان خود،...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید فریدون بیدارمغز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آن روز وقتی همچون کبوتری سپید به کرانه آسمان پر کشیدی، همسرت چه صبورانه اشک می‌ریخت و یادگارانت را با یاد تو مأنوس می‌کرد، تو رفتی و فرزندانت، این سروهای تازه و شاداب قد کشیدند و تنها نگاه تو در این مدت است که از پشت قاب بر زندگی سایه می‌افکند و فضای خانه را عطرآگین می‌کند. فریدون، ۱۳۴۱/۱/۱ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مسلمان چشم به جهان گشود و دوران کودکی را در دامان مادری...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علیرضا شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
از کوچه‌های گِلی، اما باصفای روستا اوج گرفت و برای رسیدن به دلبر جانان، دل‌وجان را در طبق اخلاص نهاد و پیشکش او کرد. علیرضا دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و زحمتکش شیخ علی بود که سال ۱۳۴۶ در روستای کوشکک آباده طشک به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان شهاب کوشکک آغاز و به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ارشد شد و پس از یک سال و نیم تلاش و کوشش، در سال دوم...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید یدالله محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دیوارهای گِلی و کوچه‌های پر صفای روستای بشنه از مهربانی و خوش‌رویی یدالله سخن می‌گویند و مردم روستا هرگاه او را به خاطر می‌آورند، لب‌های خندان و وقار توأم بامتانتش را به همدیگر یادآوری می‌کنند. قلم نیز در سوگ او بر روی کاغذ می‌لغزد و از عشقی که او به شهادت و متصل شدن به دریای انسانیت داشت می‌نویسد. از او که در اولین روز از ماه مهر سال ۱۳۴۳ در روستای بشنه از توابع شهرستان نی‌ریز، در...